یک روز دیگه... سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 15:58 :: نويسنده : خانم کوچولو
چند وقت پیش وقتی از دانشگاه میومدم خونه مامانم اس داد: -سلام دختر قشنگم لطفا سر راهت نون هم بگیر. مرسی. هفته بعدش اس داد: -سلام. لطفا نون بخر. هفته بعدش: -نون بخر!!! امروز داشتم میومدم خونه دیدم مامان اس خالی فرستاده. گفتم حتما حواسش نبوده. اومدم خونه. مامان:سلام. چرا نون نخریدی؟؟؟ من:سلام. نگفتین که بخرم. مامان:من که بهت اس دادم. من:مامان اون اس خالی بود!!! مامان:من که بیکار نیستم هر روز برات اس تایپ کنم .خودت باید بفهمی!!!! من: بابام وقتی ماجرارو شنید: نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ هرچه میخواهد دل تنگم میگم... آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||||
![]() |